فوتبال ما از دورغگویی و بی صداقتی رنج می برد
فوتبال از دروغگویی و بی صداقتی رنج می برد
ما چه مردمانی هستیم که در زمان تصمیم گیری های مهم و سرنوشت ساز و بیان حقیقت ها و لحظه صدور حکم چشمانمان را می بندیم و احساسمان همیشه بر مغزمان غلبه می کند؟احساسی که اگر کنترل نشود می تواند برای خانواده فوتبال یک فاجعه به بار آورد.چرا بعضی ها از صبح تا شب به همدیگر دروغ می گویند،رنگ عوض می کنند و فریب هم می دهند تا به اهدافشان برسند و موقعیت شان را در فوتبال حفظ کنند؟.آیا ما نباید فکر کنیم که این موفقیت ها و پیروزی ها در کنار این دسیسه بازی ها مقطعی و زودگذر می باشد؟اصلا آئین جوانمردی،صداقت،راستگویی و پاکی و اخلاق در این فوتبال جایگاهی هم دارد؟ جوگیر شدن،تصمیم گیری از موضع قدرت و تسویه حساب های شخصی نه با منطق بلکه با احساسات ، احساسی حرف زدن در نزد هواداران و بازیکنان به ویژه بعضی از مدیران باشگاه ها و مسولین در مقابل رسانه ها و در میان مردم و جلسات برای حقظ مقام و منصب و منافع ما را چگونه وادار به دروغگویی و بی صداقتی می کند، تا جامعه فوتبالی ما را با یک چالش جدی روبرو نماید که امروز همه شاهد آن هستیم و به خوبی آن را می بینیم. این مشکل نه تنها فوتبال امروز ما با آن دست به گریبان است و از آن دارد رنج می برد ، بلکه در نزد اکثر مردم و جامعه ورزش هم آشکارها دیده می شود . راستی مگر از قدیم نگفته اند که پایه ورزش حق است و ستون آن راستی و درستی است؟ پس چرا ما برای بدست آوردن پول بی کمال و پست و مقام و به خاطر مجازات نمودن مثلا یک فرد فرق نمی کند که در میدان باشد و یا بر روی سکوها ، مرتکب یک خطای جزیی می شود و قابل بخشش هم است، ولی با محکوم نمودن او از دریچه تنگ نظری و لجبازی و برای رعب و وحشت سایرین و امتیاز گرفتن ، حاضر می شویم دروغ بگویم ،واقعیت را انکار کنیم،قانون را بی اعتبار و بی ارزش نماییم و صداقت و راستی و درستی را در کنارش به حراج بگذاریم. آیا واقعا ارزش هم دارد؟