آرزوهاي بر باد رفته ايران جوان

آرزوهاي بر باد رفته ايران جوان

دو شعار و خواسته مي تواند اين آقايان را مثل سال قبل تا پايان مسابقات حفظ و نگهداري نمايد تا به گردش و ايرانگردي حود با اين تيم ادامه دهند و كسب اعتبار نمايند.يك پول هايي كه خرج كرده ايم را به ما پس بدهيد تا برويم كه كسي حاضر نيست اين شرايط را بپذيرد مگر اينكه با اعتراض هواداران روبرو گردند كه آن را با جاج جعفر پوركبگاني تجربه كرده ايم و شاهد بوديم كساني كه از حاميان اصلي حاجي بودند و مي گفتند كه ما بدون اجازه ايشان آب نمي خوريم ، اما ديديم كه چگونه به او پشت كردند و حتي بعضي از افراد در مقابل او هم ايستادند يكي رو در رو و ديگري پنهان و امروز هر دو در كنار هم با نام حاج علي وزيري در ايران جوان دارند روزگار را سپري مي كنند. اعتراض از عملكرد حاجي پوركبگاني و  برخي از همكارانش  و حمايت هواداران از باشگاه و دگرگوني براي آينده بهتر و خارج شدن از درجا زدن طولاني در ليگ يك با هزينه گزاف بسيار قابل احترام است،اما افسوس كه در انتخابشان آن روز احساسي عمل نمودند و  امروز بايد تاوان  سنگيني بابت  آن پرداخت كنند.دوم بگويند تيمي كه توسط  تعدادي بازيكن جوان و آينده دار و بومي در آغاز  بسته  شد ه است به ما ربطي ندارد،هرچند تغييرات فراواني در تيم به ويزه در بين بازيكنان  بوجود آورده اند و افراد فني زيادي اهم از با تجربه و بدون تجربه،آزمايش شده و نشده و چهرهاي تكراري و شكست خورده به تيم فرا خوانند و مهم تر اينكه به اصرار بعضي از فرصت طلبان و بدون مطالعه و كارشناسي مربي انتخاب نمودند بنام محمد نوازي كه از هيچ كارنامه موفقي در مربي گري بر خوردار نمي باشد،آن روز در مقابل هم نشستند و از آينده و رويا ها  و وعد ها و قول هاي شيرين و صعود تيم سخن گفتند اما چون رويا ها همه نقش بر آب شد امروز يكي از مخالفين نوازي شده اند تا از قافله معترضين نامبرده باز نمانند،شايد هم اين آقايان همين امروز براي حفظ جمعشان و ادامه سفر به دور ايران با تيم قرباني بعدي هم بر گزيده باشند. آن روز اين تصميمات را گرفتند نه براي تحول و ترقي و پيشرفت بلكه براي بستن دهان هواداران و بيشتر براي ماندن و گشت و گذار بعضي از اين افراد در كشور با هزينه باشگاه.باشگاهي كه هرگز از يك هيات مديره توانمند و مقتدر و دلسوز بر خوردار نبوده است  كه بتواند در برابر اين چنين تصميمات غيركارشناسي از خود ايستادگي نشان بدهد. هيات مديرايي كه  برخي از آنها بر اساس موقعيت شخصي خودشان و بستگانشان حرف مي زنند و تصميم مي گيرند نه براي نجات و سربلندي باشگاه.هيات مديره ايي كه بعضي ار آنها ثانيه ايي هم به حرف خود پايبند نيستند و باشگاه را فداي خواسته و موقعيت شخصي خود و فاميل مي كنند تا امروز اين باشگاه محلي بشود براي تاخت و تاز برخي از راه رسيده ها و آدم هاي پنهان و ريا كار و دروغگو. كساني كه سوار بر شانه اين باشگاه كهن مدت ها است به ايرانگردي و تفريح مي پردازند و مراحل سقوط را در تيم بزرگسالان و تيم هاي پايه يكي پس از ديگري  طي مي كنند و خم به ابرو نمي آورند.سال ها است كه آرزوهاي هواداران و علاقمندان به اين باشگاه بدست عده ايي غير ايران جواني و بدون تعصب و دلسوز و كارنابلد به ياس و نا امبدي تبديل مي شود،كساني كه زبان فوتبال را نمي دانستند ولي مهم ترين پست هاي باشگاهي را از طريق فاميل و رابطه و... بدست گرفتند تا با حضورشان نابودي اين تيم قديمي را سرعت بيشتري بخشند.افرادي بي تحربه اما پر مدعا كه تخصص شان در سقوط و تنزل تيم و گزافه گويي است و طرد نمودن ايران جواني هاي اصيل.سال ها است كه آرزوهاي هواداران واقعي ايران جوان زير آوار تفكرات عده ايي لجباز و خود خواه ، نابخرد و كساني كه براي رسيدن به ايران جوان و ماندن در اين تيم  همه را دور مي زنند باقي مانده است،آرزوهايي كه دلال منحوس فوتبال اين پديده شوم و بي خيالي هيات فوتبال و ضعف شديد بعضي از مديران همه بر باد رفت.آقاي علي وزيري در مطالب قبلي نيز گفته شد  كه ايران جوان با اين افراد نمي توانند پايان خوشي را براي هواداران و فوتبال استان رقم بزنند،اما نپذيرفتيد و آن را جدي نگرفتيد،اما باز هم  مي گوييم كه ما اصلا دوست نداريم كه اين اتفاق تلخ را دوباره  جنابعالي بخواهيد تجربه نماييد ولي شايد امسال هم با بعضي از همين ادم ها كه شما را محاصره كرده اند و وعده رفتن به ليگ يك و برتر را  مي دهند به ليگ سه سقوط كنيد كه اميدواريم اين اتفاق رخ ندهد و فدراسيون فوتبال به داد ما برسد و يكي ديگر از تيم ها را حذف نمايد تا چند سالي ديگر در ليگ دو بماند و بدهكاري آن افزون تر گردد.آقاي وزيري اينها دوستان شما و ايران جوان نيستند،آمده اند كه  تا پايان بازي ها با پول باشگاه بمانند و بگردند و.... اما مقصر اصلي آوردن اين حضرات بدون ارزيابي و سخت گيري به ايران جوان شما مي باشيد ، در صورتيكه مي توانستيد با تجربه از حضورتان در سال گذشته و با شناخت بر روي افراد و مشاوره با اشخاص دلسوز و باصداقت منطقي تر تصميم بگيريد و بهتر و شاسته تر انتخاب نماييد ،اين يك حقيقت است. اين باشگاه را قرباني برخي از اشحاص نكنيد كه فقط براي ماندن و نه خدمت كردن در كنار شما ايستاده اند و مرتب شعار مي دهند و نطق مي كنند....عبدالرسول حيدري

اينجا استان بوشهر مركز گاز و نفت و... است

اينجا بوشهر است،شهر حصارها و پاساژها

شاهكار و هنرنمايي كه با انديشه ناب و دستان هنرمندانه و اتحاد و اسرار شوراي شهرسازي و شوراي شهر و شهرداري در بوشهر  خلق گرديده است ، باعث شده  تا نظر و نگاه كليه مهندسين و طرح هاي ايران را به خود جلب نمايند ، به همين دليل با ديدن اين كار بزرگ همه را متحير و حيرت زده خود نموده است.بله اينجا بوشهر است مركز استان ، پايتخت انرزي و نيروگاه اتمي كه بحث روز دنيا شده است و صاحب يكي از بزرگترين پالايشگاه هاي گازي جهان،جزيره خارگ مركز انتقال نفت توسط كشتي هاي غول پيكر به اقصا نقاط دنيا و ميگوي لذيذ و بي نظير خليج فارس،بله شهري بدون پاركينگ و شهربازي و امكانات كافي تفريحي و ورزشي و بهداشتي و فرهنگي و فضاي سبز و... ،شهري كه از بيشترين ديواركشي ها با شكل ها و ارتفاع هاي مختلف و رنگ هاي گوناگون و انواع سنگ ها به دور شهر از جانب نيروي هوايي ، درياي ، نيروي انتظامي ،سپاه پاسداران و  ساير ادارات با دستور دولت انجام گرفته است ،شهري كه مسولينش نياز و الويت  امروزيان و آيندگان اين شهر را واگذاري زمين هاي بزرگ به مالكين آن با اين عنوان كه ما توان خريد چنين زمين هايي را نداريم و مردم و آينده اين شهر را جديدا قرباني اين شيوه نادرست و غيركارشناسي و غيرمسولانه خود مي كنند و ساختن پاساز و پاساز و پاساز مي دانند،برويد و به شهرهاي شيراز و.... نگاه كنيد كه در اين 40 سال توسط مسولين دلسوز و با صداقت خود چگونه با قاطعيت زمين هاي بزرگ با همكاري مالكين به تصرف دولت در مي آورند و چه پيشرفتي در شهرسازي و خدمات و امكانات شهري به مردم شده اند. بوشهر شهري با نام حصارها بدون امكانات تفريحي و فضاي سبز و سرگرمي كافي كه شبيه به يك زندان بزرگ براي مردم  اين شهر شده است و....  شهري كه مسولينش آينده مردم و اين شهر را در حفظ ميز و صندلي و پست و مقام و موقعيت شغلي و مالي خود و خانواده مي بينند. شهري بدون يك پاركينگ استاندارد و شهربازي آبرومند و.... اين عكس ها متاسفانه مربوط به مكاني است كه تقريبا در مركز شهر،شرق پاساژ آزادي و ملت و خيابان شهدا و خيابان صفوي محلي بسيار پر رفت و آمد و شلوغ با كوچه هاي تنگ و تاريك و خيابان هاي كم عرض و بدون پاركينگ  و ديگر خدمات كه متاسفانه با تفكرات اين حضرات كه اكثرشان با علم شهر سازي آشنا نيستند وايمان و اعتقاد و علاقه ايي هم به آن ندارند بوجود آمده است. كساني كه بيشتر به فكر ثروت اندوزي  براي خود، خانوداده و فاميل و خريد خانه و ديوار كشي شبانه فضا هاي ورزشي و فضاي سبز در نقاط مختلف شهر مي باشند، كه قطعا مسولين و به ويزه  اعضاءشوراي شهر از آن با اطلاع مي باشند اما شهرداري آنها را تخريب نموده است و فعلا مانع تصرف آن شده است...  و رفتن به فرنگ با پول مردم در بهترين هتل ها و....بايد گفت كه با كمال تاسف عملكرد و بي خيالي همين آقايان باعث گرديده تا اين مكان تبديل به چاله هاي پر از آب هاي گنديده و غيرقابل تحمل همراه با اشغال و زباله و انواع ميكروب ها بشود و.... چندين سال است كه اين چاله ها چهره اين شهر را زشت و كريهالمنظر و نفرت انگير براي مردم نموده است.محلي كه مردم و به ويزه ساكنين پاساز هاي ملت و آزادي و آزادگان با بي عدالتي و بي حرمتي مسولين به عزت و شخصيت آنها بايد بوي آب هاي گنديده و زباله و ميكروب و... آن  را تحمل و روزانه با ديدن آن زجر بكشند و دم بر نياورند.جاهايي كه با بي تفاوتي اين آقايان تبديل به خرابه مي شود تا در آن فرد و يا افرادي به گنج برسند،يكي به فكر قرارداد خاكبرداري و تهيه مصالح آن است و چند سالي است كه مشتري اول شهرداري شده است و بعضي ها هم در پي پيمانكاري و منعقد نمودن قرارداد سنگ فرش ها  و..... اكنون اين متخصصان و شهرسازان و مسولين پيش بيني كرده اند كه حداقل تا 50 سال آينده  مردم اين شهر نيازي به خدمات و امكانات فرهنگي،رفاهي ،بهداشتي ، پزشكي،ورزشي،تفريحي و فضاي سبز و سرويس هاي بهداشتي و ساخت بيمارستان،شهربازي و پاركينگ و.... اصلا ندارند. الويت براي اين مسولين ساخت انواع پاساز ها و مغازها بدون نظارت جدي و استفاده از امكانات ابتدايي است. شما از اين به بعد اين محل را با دقت تماشا كنيد تا ظلم و بي عدالتي مسولين عزيز نسبت به امروزيان و آيندگان  اين شهر را بيشتر حس كنيد و شاهد باشيد.بايد باور كنيم كه اين مسولين با كار نابلدي خود  و بر خورداري از قدرت مردم اين شهر را از ابتداي ترين امكانات زندگي در اين شهر محروم كرده اند.خوردن آب آشاميدني با توجه به اينكه ما در كنار دريا زندگي مي كنيم برايمان  قطره ايي مي كنند اما ساخت و ساز پاساژها و مغازه ها و سنگ فرش ها و پياده رو هايي كه عمر آنها به شش ماه نمي رسد در بدترين شرايط ممكن در اين شهر از دست نمي دهند و بر ساخت و انجام آنها پافشاري هم مي كنند حتي اگر در خيابان هاي بسيار كم عرض و كوچه هاي تنگ و تاريك 4 و 8 و 10 و 12  متري باشد،سرويس هاي بهداشتي پاساژ ملت و آزادي را تخريب كردند تا پاساژ جديد ساخته شود و شهرداري و شوراي شهر به احترام موقوفه مالك اصلي و خريدار زمين سكوت مي كنند.خيابان سنگي با آن  بار ترافيكي سرسام آورش و  و مجوز هاي بي رويه ساختمان پزشكان و بانك ها و مغازه ها با تصميمات نادرست و غيركارشناسي خود به يك فاجعه شهرسازي تبديل كرده اند،خيابان مدرس سال ها است كه حتي ورود اتوبوس هاي شهري را  در آن ممنوع كرده اند و نفس كشيدن در آن  به سختي انجام مي گيرد،پياده روهاي بعضي از خيابان ها مثل باهنر و چهار راه كشتيراني و جبري و آتش نشاني را به اين و آن واگذار كردند تا در آينده عريض نمودن برخي از خيابان ها به امري محال و نشدني  تبديلگردد،زمين  شرق مدرسه زينبيه در باهنر كه نزديك به 40 سال ورزشي بوده و بچه هاي محله هاي باغ زهرا و باهنر و مدرس از آن استفاده مي كردند به صاحبان آنها بعد از سال ها واگذار مي كنند تا تبديل به مسكوني بدون فضاي سبز و تفريحي براي ساكنين اين محل شود تا خانواده ها  سرگردان گردند و حسرت يك متر فضاي سبز و تفريحي و ورزشي براي بچه هاي خود را بخورند،پرسش ما از مسولين است ،چگونه تشخصي داد ه ايد.   كه ديگر مردم اين شهر و اين محله در آينده نياز به فضاي سبز و تفريحي و ورزشي ندارند؟اين آقايان ايمان و اعتقادي به آينده ندارند و ارزشي هم براي مردم اين شهر قائل نيستند كه حاضر شوند با مالكين گفتگو كنند و بر خواسته خود براي آينده اين شهر و مردم براي تصرف اين گونه زمين ها پافشاري نمايند و زمين را با نرخ روز خريداري كنند مثل شيراز و ساير شهرها ي ايران. اكثر مجتمع ها ي مسكوني بنا به تشخيص شهرداري فاقد پاركينگ مي باشند  و حتي بدون پله اضطراري.خيابان هاي انقلاب و نادر و ديگر نقاط شهر نيازي به توضيح ندارد و اكنون به جان مركز شهر افتاده اند. بوشهر ، شهري است كه يا بايد نيمي از ساختمان ها ي آن را تخريب كرد تا مجددا به كمك شهر سازان شايسته و دلسوز و با صداقت  تبديل به يك شهر با كليه استاندارهاي واقعي شهر سازي شود و يا اينكه نيمي از جمعيت آن به شهرهاي مجاور منتقل نمايند و  برخي از مسولين بي تفاوت هم عذر آنها را بخواهند.طراح خيابان چهارباندي بوشهر 50 سال پيش زماني كه طرح اين خيابان را اجرا نمود امروز بوشهر را به خوبي ديد ، اما افسوس كه مسولين شهر ساز و  ساير مسولين امروز حتي تا جلو ميز خود را هم نمي توانند بينند. بوشهر شهري بندري با آن همه ثروت و قدمت به خاطر بي خيالي مسولين روزها آن را ده كوره مي نامند و شب ها خانه ارواح .راستي چرا مسولين ما بر اساس كارنامه و تخصصي و شايستگي و ليا قت و صداقت انتخاب نمي شوند؟،شما مردم و كارشناسان عزيز بگوييدچرا؟......عبدالرسول حيدري