اين فوتبال به كجا مي رود!
اين فوتبال به كجا مي رود!
تقديم به مربي اخلاق مدار فوتبال. آقاي سنجري
واقعا در برابراين اتفاقاتي كه در فوتبال بوشهر رخ ميدهد يا بنا به بعضي مصلحت ها خودمان را به خواب خرگوشي زده ايم و يا از ابتدا خواب بوده ايم و قرار هم نيست به اين زودي ها از اين خواب هاي غفلت بيدار شويم. در گيريهاي اداره ورزش و جوانان با هيات فوتبال رصد كنيد تا از زلزله اي كه فوتبال استان بوشهر و تيم هاي شاهين ليگ برتري و ايران جوان آماده براي صعود به ليگ برتر را زير چكمه هاي منيت ها و ندانم كاري ها مانند گوشت چرخ كرده له ولورده كرد پي ببريد، زلزله اي كه پس لرزه هاي آن هنوز كه هنوز است باشگاهها و مربيان آگاه و دلسوز بومي ما را با يك نيروي غير متعارف گريز از مركز از بوشهر به اين شهر و آن شهر پرتاب مي كند.اين ها الما نهاي تصويري فوتبال خودمان است كه وقتي خوب به آن خيره مي شويم در اين آينه هاي آنتن دار چهرهاي فرو ريخته و در هم و بر هم خود را بهتر مي بينيم پي ببريم چگونه با يك هزينه مستقيما به شعور مخاطبان و فوتبال با بر داشت هاي سطحي نگر و غير فني خارج از عرف از محدوده زمانيكه در اختيار داشته ايم توهين كرده ايم ،قصد ما رجعت به گذشته نيست دلمان مي خواهد در حال زندگي كنيم و آينده نگر باشيم اما عبرت از گذشته چراغ راه آينده است.سه سال دلهره براي شاهين كه هميشه پاورچين ، پاورچين روي لبه تيغ حركت مي كرد از آثار بد فهمي ها و كج فهمي هاي ما بود تا با دست خودمان بستر سقوط را براي اين تيم آماده كنيم و در پايان پانزده امتياز روزهاي آخر را در لاعلاجي بدست يك مربي بومي بدهيم تا هم او را به قربانگاه برده باشيم و هم شاهين را.بدون شك ايران جوان هم مي توانست در اراك ليگ برتري شود شما پيروزي با شهرداري را به حساب ايران جوان نگذاريد،توقف پيكان را در برابر اتكا و باخت اين تيم در برابر گسترش و پيروزي ايران جوان در مقابل صنعت ساري در بوشهر همه معادلات قانع شدن براي پلي اف را به هم مي ريخت. ولي ايران جوان به پلي اف رفت اما خواب زدگي برخي از مسولين ودخالت بعضي از افراد بر روي نيمكت باعث گرديد تا اين تيم از رفتن به ليگ برتر محروم شود.قصد ما ورود به مسائل ريز و درشت فني در گذشته نيست اما ابهامات فوتبال در اين زمان ما را به سر گيجه وا داشته است. شايد اين اتفاقات ما را وا دار كند تا دوباره قلم ها را از جوهر پر كنيم،اما مربياني كه جديدا به بوشهر مي آيند بايد متوجه اين مساله باشند كه قبل از اينكه به دنبال استعدادهاي بومي وجذب بازيكنان غير بومي باشند بايد با دقت و كارشناسي لب به سخن گشايند.بايد تاريخ و فرهنگ اين مردم سلحشور و با دانش اين قوم و ديار را ورق زده و مورد مطالعه خود قرار داده باشند ،فرهنگي كه بچه هاي آن در گهواره آنها را اديب و يا شاعر تربيت مي كند.فرهنگي كه شخصيت هايي پرورش ميدهد كه به پاس خدمت به مردم و مردامداري در زمان حياتشان لقب شهيد مي گيرند.ما از تاريخ و تمدن اين استان صحبت نمي كنيم ما با ميهمان نوازي و غريب نوازي خودمان چالش داريم كه ( هركه آمد در دل ما جا گرفت ..اما اين دل نبود اين شهر بي دروازه بود )