ايران جوان را نابود نكنيد

ايرانجوان بوشهر را نابود نكنيد

حال و روز باشگاه قديمي ايران جوان بوشهر اين روزها مساعد نيست و در آستانه فصل جديد ليگ آزادگان تحرك جديدي براي آغاز تمرينات و تعيين سرمربي ديده نمي شود، در حالي كه كمتر از يك ماه به شروع مسابقات باقي مانده است.

آقاي استاندار،و سايرمسولين محترم استان در هيچ يك از شهرهاي ايران نديده و نشنيده ايم كه مسولينش  بگويند ما آرزو داريم يك بار ديگر  تيم فوتبالي در ليگ برتر داشته باشيم اما در مقابل يك تيم ليگ يكي هم در شهرشان بايستند و كمر همت به نابودي آن ببندند!!! امروز به خاطر  ديدگاه سياسي برخي از مسولين استان و لجبازي با بعضي از مسولين ايران جوان اين تيم 70 ساله در معرض  نابود ي قرار گرفته است .در هيچ يك از شهرهاي ايران نديده و نشنيده ايم كه مسولينش اين چنين در مقابل يك تيم ليگ يكي كه براي صعودش به ليگ برتر يك قدم فاصله دارد اين گونه قد علم كنند و در حرف موافق و در عمل دشمن شماره يك باشگاه قديمي در شهرشان باشند. اعضايي كه با عقايد مختلف  سياسي در يك باشگاه ورزشي يا سازمان دولتي و يا اداري مشغول فعاليت هستند نبايد ديدگاه هاي سياسي آنها و سيله ايي شود براي نابودي همديگر و يا يك مجمعوع، آيا يك باشگاه با اين قدمت بايد نابود كرد و يا اينكه در جستجوي راه حلي براي نجات آن  باشيم؟باشگاه ايران جوان نزديك به 200 تا 300 ورزشكار در رده هاي مختلف سني در آن مشغول به فعاليت هستند،بازيكنان زيادي به فوتبال ايران و تيم ملي تحويل داده است، كه طارمي و دانيال ماهيني از آن جمله اند. مسولين محترم و استاندار ارجمند ..آيا سزاوار است كه اين باشگاه قديمي تاوان اين اختلاف عقيده هاي سياسي دهد كه ربطي به ورزش ندارد؟آيا فكر نمي كنيد كه اگر اين باشگاه تعطيل شود و اين همه ورزشكار در سطح شهر رها شوند چه اتفاق و فاجعه ايي رخ مي دهد؟مگر شما شعار نمي دهيد كه ما مي خواهيم نسلي توانمند ،با شخصيت و تحصيل كرده داشته باشم؟ و شما نمي گوييد كه بايد از  جامعه ايي آري از اعتياد و فساد و بزهكاري برخوردار باشيم؟بنا به گفته دولتمردان بهترين ،وكم هزينه ترين راه مبارزه با اعتياد و فساد و برهكاري ، ورزش و توسعه آن در سطح كشور مي باشد. تصميمي بگيريد كه نسل جوان امروز و آيندگان كه سرمايه اصلي كشور و اين شهر مي باشند ضرر نكنند.

نام متهم ايران جوان بوشهر

  باشگاه ايران جوان يك مكان مقدس ورزشي است/نه محل تاخت و تاز احزاب سياسي

هرساله دقيقا دو ماه مانده به بازي هاي ليگ يك فوتبال كشور بعضي از سهامداران ايران جوان ساز نا سازگاري خود را به صدا در مي آورند. مصاحبه هاي گوناگون،تصميمات ،رفتارها و پيشنهادها ي تكراري و غيركارشناسي خود را تكرار مي كنند. تا همه چيز را تحت الشعاع خود قرار دهند.اختلافات و و عده هاي خيالي و نشدني را به بي نهايت مي رسانندتا بتوانند ناكارآمدي خود  را اين چنين به باشگاه و ساير سهامداران اصلي كه رسم امانتداري در مكتب زنده ياد علي اكبر كبگانيان موسس باشگاه ايران جوان و دوست با وفايش ناخدا علي سليماني آموخته اند تحميل نمايند. قايم كردن عملكرد و ضعف آشكار خود در پشت جنجال ها و هياهوهاي كر كننده و...... اما در اين ميان هم هستند كساني كه در كمين نشسته اند و مي خواهند از آب هاي گل آلود ماهي هاي درشت و قيمتي  صيد نمايند ،به همين خاطر هشدار مي دهيم كه سهامداران واقعي ،وفادار و متعصب ايران جوان  به كمك  همديگر اين نقشه شوم  فرصت طلبان را با جديت و تلاش نقش بر آب نمايند. چند سال است كه بعضي از افراد مي كوشند تا با شخصيت،اعتبار و عزت اين باشگاه كهن و عواطف هواداران بازي كنند آن هم به خاطر بدست آوردن املاك باشگاه به سود خود از طريق عوامفريبي،با اين رفتارهاي نادرست و غيركارشناسي و انتخاب ها ي علط بعضي از اشخاص ، آينده يكي از موفق ترين باشگاه هاي ايران در زمينه استعداد يابي و معرفي بازيكن به فوتبال ايران اكنون به خطر افتاده است . اي كاش همه زيان هاي اين انتخاب هاي غيركارشناسي و غلط در همين اندازه خلاصه مي شد.بزرگترين تصميم و اشتباه اين عزيزان اين بود كه اعتماد كردن به ديگران را دشوارتر كردند،از حالا به بعد ديگر سخت است كه به نگاه نجيب آدم ها و افتادگي آنها افتخار كنيم و به پاس سر به زيري آنها كلاه را از سر بر داريم.از همين امروز انتظار خواهيم كشيد و منتظر خواهيم ماند تا از پشت هر نقاب نجابتي،يك فرصت طلب بيرون بيايد و بي رحمانه نشان بدهد كه در انتخابش و قضاوتش عجله كرده ايم.از حالا ديگر هيچ گلي هر چقدر هم زيبا و خوش رنگ و بو باشد نشانه بهار نخواهد بود.از اين به بعد بايد بترسيم از كساني كه در ورزش اداي انسان هاي  خوب ،زحمتكش  و متواضع در مي آورند،از همين امروز  با ديدن اين گونه افراد وحشت خواهيم كرد  كه نكند اين يكي هم شناگر  بزرگي است  اما در نبود اب چاره ايي جز فروتني و مظلوم نمايي ندارد.برخي از اين آقايان در ايران جوان بوشهر يادمان دادند كه دوستي و رفاقت را هم بايد جيره بندي كرد،همين كه به ما ياد دادند و فهماندند بي حساب اعتماد كردن و محبت كردن تاوان سخت و سنگيني دارد.امروز ايران جوان تاوان اين انتخاب ها و اعتمادهاي نادرست و غلط را بدجوري پرداخت مي كند.امروز اين باشگاه با مرگ دست و پنجه نرم مي كند...جرم اين باشگاه املاك زياد است  و حفظ ان كه امروز بلاي جانش گرديده استب.راستي مسولين محترم استان بوشهر نمي خواهيد و تصميم نداريد مثل ساير استان هاي ديگر كشور مانند اصفهان و تبريز و خوزستان و..... به اين باشگاه 70 ساله كه يكي از قديمي ترين باشگاه هاي ايران مي باشد و بازيكنان زيادي به فوتبال ايران و تيم ملي تحويل داده است كمك اساسي كنيد؟ آقاي استاندار  واقعا نمي خواهيد چيزي بگوييد و چاره ايي بيانديشيد؟ اجازه ندهيد ايران جوان قرباني ديدگاه هاي سياسي شود..... ايران جوان يك قدمي ليگ برتر است:عبدالرسول حيدري

ايران جوان بوشهر و تهديدها

ايران جوان بوشهر/زير رگبار تهديدها و اختلافات

زماني كه باشگاه 70 ساله تحويل آقاي پوركبگاني فرماندار وقت استان بوشهر شد  همه خوشحال شديم ،شور و شوق عجيبي بين مسولين و هواداران برپا بود،امتياز ليگ يك از يك تيم  شيرازي خريداري شد  تا ايران جوان بتواند در ليگ يك بازي كند،از نحوه خريد آن بي خبرهستيم كه چگونه و تو سط چه كسي و يا كساني مبلغ ان پرداخت شد و به ما هم ربطي ندارد. از حضور پوركبگاني در ايران جوان همه حمايت و پشتيباني كردند ،به خيال اينكه اين تيم دگرگون خواهد شد و اين چنين هم شد.  6 ماه سال اول  همه چيز در چار چوب قانون و باشگاهداري پيش مي رفت و بعد كم كم اختلافات شروع شد،اصغر شرفي بازيكن نام آشناي فوتبال ايران و مربي فوتبال به گواه آمار و اسناد در هيچ تيمي موفق نبود و در هيچ تيمي هم تا آخر نماند و عذر او را خواستند و  متاسفانه  براي بار دوم باز ايران جوان ها شرفي را تجربه كردند و تحت تاثير نام او قرار گرفتند، در فصل اول همه دست به دست هم دادند به ويزه دستياران   تا تيم موفق شود  امادر نيمه فصل دوم  شرفي چيزي براي گفتن نداشت و اين را مي توانيد از دستيارانش بپرسيد و اختلاف ها با مديريت  باشگاه و برخي از بازيكنان و.... شروع شد،امتيازها يكي پس از ديگري به تيم هاي مقابل واگذار كرد و با توحه به اينكه حرف هاي زشتي هم درگذشته و هم حال به بوشهري ها زده بود  بدون نتيجه و با يك برگ چك بوشهر را ترك كرد و رفت و همه چيز را هم انداخت گردن بوشهري ها و كساني هم كه در جريان ريز كارها نبودند هم قبول كردند ، بعد از ان در يك تصميم عجولانه و غيركارشناسي آقاي عباسي جاي شرفي را گرفت كه با هر بدبختي بود تيم در ليك يك باقي ماند.اما سال دگر و بعد از ان سرمربي گري ايران جوان بدست يك مربي بومي افتاد گودرز خرمزي بازيكن و پيشكسوت با اخلاق ايران جوان ، همه چيز عالي بود،صميميت در بين مسولين و به ويزه سرمربي و بازيكنان موج مي زد تيم تا پلي آف رفت اما آن روز كم تجربگي و ضعف مسولين   باشگاه باعث گرديد تا در بوشهر همگي جشن صعود به ليگ برتر را جشن بگيرند و از نتيجه غافل شوند و زماني بيدار شدند كه داور سوت پايان بازي را به صدا در آورد و آن لحظه از همديگر پرسيدند نتيجه چي شد؟ نتيجه نهايي موكول شد به بازي برگشت در درود لرستان ،با حمايت برخي از مسولين فدراسيون وقت ايران جوان در يك زمين ورزشي كه بيشتر شبيه يك پارك بود  و از هيچ استاندارهاي بين الملي هم برخوردار  نبود و با امضاءو موافقت يكي از مسولين ايران جوان رودر روي تيم فوتبال گل گهر درود بدون امكانات در اين زمين قرار گرفت و به ناحق اين تيم را در يك جو و فضاي بسيار نا امن  مظلومانه و غريبانه شكست دادند،كه ما آن روز خوشحال شديم كه شكست خورديم. مگر نه  اگر پيروز مي شديم حتي كشته هم مي داديم و اگر اين اتفاق تلخ رخ مي داد فقط مسولين ايران جوان مقصر بودند كه با چنين شرايطي حاضر شدند بازي كنند. بعدها حضور دلگرم و مفتخر دو مربي بومي و با شخصيت كه اولي در سال هاي قبل و مفتخر هم در سال گذشته توانستند نتايج بسيار خوبي با اين تيم كه مشكلات مالي زيادي داشت بدست آورند. ولي اگر اين موفقيت ها ادامه پيدا نكرد و نمي كند و در لرستان با اين مشكلات بازنده مي شويم همه  ناشي از ضعف و بي تجربگي مديريت و هيات مديره است كه هيچ برنامه اي  براي خروج از بحران و روزهاي دشوار را ندارند،نيروهاي قدرتمند ديواني براي چنين روزهايي در كنار خود ندارند،به همين منظور در درود تسليم تمام خواسته هاي غيرقانوني و غير استاندارد فدراسيون فوتبال شدند و در بخش مالي هم متاسفانه آن گونه كه شايسته اين تيم بوده مسولين تا كنون همكاري نكرده اند و اين تيم را در تنگنا قرار داده اند....اما امروز چي؟هواداران وفاداري و تعصب خود را نسبت به تيم شان با كمك مالي خود عشق و فداكاري خود نسبت به تيم شان ثابت كردند ،شما چكار كرديد؟ به جز اختلاف و تهديد چيز ديگري به اين هواداران با صداقت داده ايد؟اگر عشق و علاقه و وفاداري شما در عمل نه حرف هم مثل اين عزيزان بود ايران جوان هرگز شكسته نمي شد. براستي آيا نبايد از گذشته درس گرفته باشيم؟آيا نبايد قبول كنيم كه ما با اين هيات مديره و افراد تكراري توان اداره يك مسابقه ماراتن و فرسايشي نداريم؟آيا يك فرد را چند بار بايد آزمايش كرد و بابت ان هزينه پرداخت كرد و براي حضور آنها با هم ستيز كنيم؟آيا با اين اختلاف ها مسولين حاضرند اين تيم را حمايت مالي  كنند؟حاجي مي گويد ((ما روز اول كه آمديم سهامدار تعيين كرديم 30 تا سهامدار گفتيم دور هم باشيم.))پايگاه اطلاع رساني خليج فارس بوشهر13.5.93.. اصلااين باشگاه چه نيازي به افزايش سهامدار داشت؟ مشكل فني و شخصيتي و ساختاري باشگاه ، سهامداران بودند؟ اگر بودند چرا قديمي ها را حفظ كرديد؟واگر نبودند چرا به سهانداران اضافه نموديد؟گفتن اينكه 30 تا سهاندار دور هم باشيم ، آيا اين جمله كارشناسي است ، اين آقايان تا كنون توانسته اند چه مشكلي را حل نمايند؟ آيا اين سهامداران همه ثروتمند هستند؟شما كه هميشه مي گوييد كه يك شيشه آبمعدني سر زمين نمي آورند،پس انتخاب آنها به چه منظور بود و هست؟فقط تنها كاري كه انجام گرفته تعدادي از اين آقايان بدهكار بانك شده اند و نگران تنها منزل مسكوني خود هستند كه در رهن بانك است كاري كه اصلا نبايد بدون پشتوانه مالي و كارشناسي صورت مي گرفت. از آن روز تا كنون چند نيروي مثمرثمر ،با تجربه و اصيل و با انديشه ناب جذب تيم نموده ايم ؟ و چقدر نيروهاي زحمت كش و اصيل از باشگاه رفتنه اند؟به اعتقاد ما حضور اين عزيزان فقط به خاطر اكثريت آرا بوده و هست چونكه از آن روز تا كنون جز اختلاف چيز ديگر از سهامداران شاهد نبوده ايم. ما اصلا در مسائل مالي هيچگونه موفقيتي بدست نياورديم ،ما امروز بدليل عمكرد ضعيف و جبهه گيري غيركارشناسي سهامداران  و بعضا با ديدگاه غيرورزشي از حضور بزرگان باشگاه مثل مجيد و حميد چاهي بخش،باقرشادكامي ،عباس شريفيان و غلام پورچنگي ،حسين وردياني ،محمد هاشم روانان و..... كه شناسنامه و هويت اين باشگاه مي باشند در هيات مديره نمي بينيم. مسولين و هواداران ، ايران جوان را با اين نام ها مي شناسند، فقط اقايان رجبي و خرمزي هستند.چرا؟، فرصتي براي اين تيم باقي نمانده است اكثر تيم ها يارگيري خود را شروع كرده اند،تيم پارس تمرينات خود را آغاز نموده است.ما چه كرده ايم؟ ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم،ماهنوز به اختلافات گذشته دامن مي زنيم و درمقابل هم ايستاده ايم و براي همديگر شاخ و شانه مي كشيم و همديگر را تهديد مي كنيم. بدنبال تسويه حساب هاي شخصي با همديگر هستيم. هيچ كدام حاضر نيستند دور هم جمع شوند و عملكرد چندين ساله خود را مورد نقد قرار دهند ،آسيب شناسي كنند و  قبول كنند  كه ايران جوان به خاطر عملكرد انها اين قدر تنها شده است.باشگاه تبديل شده است به اختلافات و تهديدها ، در اين چند سال ما بخشي از زمين ورزشگاه را از دست داد ه ايم ،بدهي ميلياردي كمر شكن دامن باشگاه را گرفته است، بعضي از دوستان فقط مي گويند بايد املاك باشگاه را فروخت و اين كار كرد و ان كار ،اتوبوس خريد و... حرف هايي كه از عهده بچه هاي 12 و 15 ساله هم بر مي آيد ، كه هيچ كدام هم كارشناسي نيست ، اولا مالكيت باشگاه متعلق به مردم است و همه به رسم امانت بدست شما سپرده شده است .دوم گيرم كه فروختيد پول آن را دست چه كسي مي خواهيد بدهيد؟ سوم شما همين چند متر مربع زمين در مدت كم نتوانستيد حفظ و نگهداري نمايند چه تظميني وجود دارد كه بتوانيد پول ها را حفظ كنيد و تبديل به املاك نماييد؟ اصلا پرسش ما اين است كه نمي شد بدون افزايش سهانداران باشگاه را اداره كنيد؟ شما كه نيازي به حضور بيشتر سهامدار نداشتيد.حضور اين همه سهامدار نه كارشناسي است و نه فني و علمي، آقاي پوركبگاني اگر اين آقا يان نبودند باشگاه نمي توانست به فعاليت خود ادامه دهد؟متاسفانه بدون رودرباستي بايد بگويم كه اختلاف اصلي امروز و تمام درگيري ها بر سر تفكرات همين سهامداران است.70 سال از عمر با عزت اين باشگاه مي گذرد،همه اين آقايان براي ما بسيار محترم هستند و عزيز و صاحب شخصيت كه با بعضي از آنها دوست و صميمي هستم، اما اداره چنين باشگاهي نياز به افراد توانمند و بزرگ ،  صاحب شناسنامه فوتبالي همراه با تجربه و دانش و صداقت و با شخصيت بالاي ورزشي در استان و به ويزه ايران جواني در عمل نه شعار كه بتواند خودش را به مسولين تحميل نمايد و به باشگاه وزن بدهند. در اولين جلسه شما همديگر را تحمل نكرديد،آقاي پور كبگاني مي گويد ديگر در جلسه دوستان شركت نمي كنم و.... آقايان ايران جوان نياز به آرامش دارد ،ايران جوان نياز به همدلي و يكرنگي دارد،اين مهم ميسر نمي گردد مگر با گذشت ،اقايان هركس كه مي داند حضورش براي باشگاه مفيد نبوده ،عملكردش مثبت نبوده با شهامت بگويد و جايش به ديگري بدهد،مثل تمام باشگاه هاي ايران و جهان ،،چند سال است كه هيچ كس تكان نمي خورد  و همه هم طلبكار هستند،تصور مي كنيد كه عملكردتان عالي و بدون ايراد است ؟پس چرا اين حال و روز باشگاه است ،اينكه راه رسم باشگاهداري نيست. ايران جوان نياز مبرم به شخصيت سازي ،اعتماد سازي و امنيت سازي دارد.به جاي تهديد ،دست دوستي به هم بدهيد،به جاي تهديد به حرف هاي همديگر احترام بگذاريد و به ان پايبند باشيد ، به جاي تهديد به فكر بقاي ايران جوان و نجات آن باشيد اگر واقعا دلسوز هستيد البته در عمل و نه در شعار ،به جاي تهديد متحد شويد و به جاي تهديد همديگر را تشويق و پشتيباني نماييد...در جامعه ورزشي تهديد جايگاهي ندارد و موفقيتي هم بدست نمي آورد.عبدالرسول حيدري